١٣/١٣. عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، رَفَعَهُ، قَالَ:
قَالَ أَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلَیْهِالسَّلاَمُ: العَقْلُ غِطَاءٌ سَتِیرٌ (۱)، وَ الْفَضْلُ جَمَالٌ (۲) ظَاهِرٌ، فَاسْتُرْ خَلَلَ خُلُقِکَ (۳) بِفَضْلِکَ، وَ قَاتِلْ هَوَاکَ بِعَقْلِکَ، تَسْلَمْ لَکَ الْمَوَدَّةُ، وَ تَظْهَرْ لَکَ الْمَحَبَّةُ (۴)»(۵).
ترجمه:
١٣/١٣. على بن محمد روایت کرده است از سهل بن زیاد که آن را مرفوع ساخته که گفت: امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود که: عقل، پوششى است پوشنده و فضل و نیکویى جمال، و زیبى است هویدا. پس خوىهاى بد خویش را به فضل خود بپوشان و با خواهش نفس خود به عقلى که دارى، کارزار نما، تا دوستى تو با خلائق سالم بماند و دوستى خلائق با تو ظاهر گردد».
پینوشتها:
(۱). فی ف»: ستیرٌٍ» أی بالإضافة و التوصیف. و فی حاشیة ض، بح»: مستتر». و فی الوافی: ستیر، أی ساتر للعیوب الباطنة و غافر للذنوب الإمکانیّة، أو مستور عن الحواسّ». و راجع أیضاً: شرح المازندرانی، ج ١، ص ٢٥٣؛ مرآة العقول، ج ١، ص ٦٥.
(۲). فی مرآة العقول: الفضل ما یعدّ من المحاسن و المحامد، أو خصوص الإحسان إلى الخلق، و الجمال یطلق على حسن الخَلْق و الخُلْق و الفعل».
(۳). اختار صدر المتألّهین فی شرحه؛ و الفیض فی الوافی ضمّ الخاء؛ و احتمل المازندرانی فی شرحه الضمّ و الفتح.
(۴). فی حاشیة بح، بع، جم» و الوافی و شرح صدر المتألّهین: الحجّة».
(۵). نهج البلاغة، ص ٥٥١، الحکمة ٤٢٤ مع اختلاف الوافی، ج ١، ص ١٠٦، ح ١٧؛ الوسائل، ج ١٥، ص ٢٠٧، ح ٢٠٢٩٢.
درباره این سایت