گاهی اوقات زن یا شوهر خواسته و نیاز خودش را مطرح نمی‌کند و به همسرش نمی‌گوید که چه رفتارها و گفتارها و عکس‌العمل‌هایی ناراحتش می‌کند. همسر او هم متقابلاً چون نمی‌داند که این رفتار یا گفتار موجب ناراحتی و آزردگی خانم یا آقا می‌شود، آن را مکرراً انجام می‌دهد. فرد مقابل هم که شدیداً از دست او عصبانی است در ذهنِ خود رأی صادر می‌کند و برچسب بی‌توجهی یا بی‌عاطفه‌بودن به او می‌زند و احساس فداکاری نیز می‌کند؛ به‌این‌دلیل که آزرده می‌شود، ولی صحبتی نمی‌کند.

او در خیال خود به حفظ رابطه‌شان کمک می‌کند؛ اما درحقیقت به رابطه‌ی شویی‌شان و همسر خود خیانت بزرگی کرده است. او در ذهن خود این فرضیه را مطرح می‌کند که او باید بداند که من چه خواسته‌ای دارم» یا این‌که او می‌داند که من از فلان کارش ناراحت می‌شوم» و البته سخت در اشتباه است.

گاهی افراد با گفتن درستِ خواسته‌هایشان می‌توانند کمک بزرگی به خود و همسرشان کنند و نیازی نیست که آزردگی‌ها و ناکامی‌هایشان را درون خود بریزند، چون این بغض‌های فروخورده، روی هم تلمبار می‌شود و ناگهان موجب انفجار و واکنش خشم‌ناک شدیدی می‌شود.

 

* از کتاب زوج‌درمانی به زبان ساده (جلد ۱)؛ نوشته‌ی سعیده صدیقی


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها